| |
آقای دکتر کریم نیرنیا، مجری پروژه دستیابی به سلول های اسپرم انسانی در محیط آزمایشگاهی با استفاده از سلول های بنیادی جنسی در دانشگاه نیو کاسل انگلستان می باشند. در جریان مسافرت ایشان به ایران، جهت آشنایی بیشتر محققان کشور با این دانشمند ایرانی و دستاوردهای ارزنده وی در طرح تولید اسپرم از سلول های بنیادی که بازتاب گسترده ای در محافل معتبر علمی در سطح جهانی داشته است، مصاحبه ای با ایشان توسط مهندس هومن عاقل پسند انجام شد که خلاصه آن را می توانید ملاحظه بفرمایید.
آقای دکتر برای شروع، خودتان را معرفی کنید و درباره تحصیلات و وضعیت کاری خود اطلاعات مختصری در اختیار خوانندگان قرار دهید.
من کریم نیرنیا هستم و فوق لیسانس خود را در رشته ژنتیک انسانی از دانشگاه گوتینگین آلمان در سال 1989 اخذ کردم. از سال 1989 تا 1993 در زمینه ژنتیک مولکولی مشغول به فعالیت برای اخذ درجه دکتری بوده و سپس تا سال 2003 با درجه استادیاری مشغول به فعالیت بودم.
زمینه های فعالیت من در این مدت شامل 4 بخش می شد:
1- نحوه عملکرد سلول های جنسی بخصوص در جنس مذکر و چگونگی بیان و تنظیم ژن ها در این سلول ها واینکه چگونه بوجود می آیند.
2- چگونگی ایجاد سرطان در سلول های جنسی و چگونگی تبدیل سلول های جنسی به سلول های سرطانی.
3- کار تشخیص ژنتیکی بر روی بیماران شامل فاکتورهای خونی (فاکتور5)، بیماری پارگی مویرگ ها در بخش های مختلف بدن مانند خون دماغ شدن، تشخیص نازایی در مردان و عوامل ژنتیکی آن.
4- تکنیک تولید حیوانات ترانس ژنتیک – مدل سازی حیوانی برای بیماری های انسانی.
با ساختن اسپرم در آزمایشگاه و یافتن اینکه مرز بین سلول های جنسی و سلول های بنیادی چیست و آیا می شود سلول های جنسی را به غیر جنسی تبدیل کرد یا خیر تحقیقات هدفمند و استراتژیکی را تا به امروز دنبال کرده ام. در سال 2006 با دعوت دانشگاه نیوکاسل انگلستان کرسی استاد زیست شناسی سلول های بنیادی را اخذ کردم و تا به امروز سرپرستی انستیتو سلول های بنیادی شرق انگلستان را بر عهده دارم.
آقای دکتر در رابطه با فعالیت در زمینه سلول های بنیادی و به خصوص سلول های جنسی و چگونگی گرایش به این مطالعات به ما بگویید.
از سال 1988 تحقیقات اینجانب در زمینه سلول های جنسی شروع شد. در سه سال اول دوره دکتری به بررسی چگونگی بیان و تنظیم ژن ها در سلول های جنسی پرداختم.
از سال 1993 تحقیقات بنده در زمینه مدل سازی برای بیماری های نازایی در مردان و تولید حیوانات ترانس ژنتیک با ژن هایی که در سه سال قبل شناسایی شده بودند ادامه پیدا کرد و هدف ما تعیین کاربرد این ژن ها در چگونگی تمایز سلول های جنسی بود.
از سال 1996 امتیاز مالی و اعتبار تحقیقی بزرگ سازمان پژوهش های آلمان به اینجانب داده شد و مشغول به فعالیت بر روی سلول های جنسی شدم و مبنای کار ما نیز بررسی این موضوع بود که سلول های جنسی در چه مرحله ای قادر به تبدیل شدن به سلول های سرطانی هستند. چون با توجه به تحقیقات انجام شده، بیان سلول های جنسی را در سلول های سرطانی زنان مشاهده کردیم.
در سال 2000 که بحث سلول های بنیادی داغ شد کار بر روی سلول های بنیادی جنسی نیز شروع شد که هدف از آن نیز بر 2 موضوع استوار بود:
1- آیا از سلول های سوماتیک (غیر جنسی) بنیادی می توان سلول های اسپرم انسانی را تهیه کرد؟
2- دوم اینکه، آیا سلول های اولیه اسپرم قادر هستند به سلول های دیگر بدن تبدیل شوند و تحقیق بر روی این موضوع تا کنون ادامه دارد.
با توجه به مواردی که به آن اشاره کردید، درباره دستاوردی که در زمینه سلول های بنیادی جنسی داشته اید، توضیح دهید.
در سال 2006 موفق شدیم که سلول های جنسی اسپرم موش را در آزمایشگاه به صورت مصنوعی بسازیم و این سلول ها قابلیت باروری تخمک را داشتند و از آن سلول ها موش هایی متولد شدند. موش های متولد شده یا کوچک یا بزرگ یا دارای نقایصی بودند و در برخی موارد دچار سرطان می شدند.
به همین دلیل در سه سال گذشته در حال بررسی این ژن ها بوده ایم و به این نتیجه رسیدیم که اکثر نقایص این حیوانات به دلیل مسایل اپی ژنتیک است. همانطور که می دانید اپی ژنتیک به معنای این است که ژن ها در والد ماده یا نر بر حسب این که از نسلی به نسل منتقل بشوند، متیله شده یا به همان صورت به سمت از کار افتادگی می روند.
این موضوع در جنس های نر یا ماده نسبت به ذخیره ژن هایشان متفاوت است و باید خاموش یا فعال شدن ژن ها در سلول ها مورد بررسی قرار گیرد؟
بعد از این که جنین تشکیل شود، تنظیم این ژن ها باید به صورت عادی باشد که در حال حاضر این اتفاق نمی افتد. با بررسی های به عمل آمده متوجه شده ایم که محیط ساخت اسپرم در خاموش یا فعال شدن ژن هایی که به طور مشخص باعث سرطان می شوند موثر می باشد.
با ورود به انگلستان و باز شدن فضا برای انجام تحقیقات بر روی سلول های بنیادی (بر خلاف آلمان که مشکلاتی وجود داشته و اجازه کار در این زمینه داده نمی شود)، کار بر روی این پروژه تبدیل سلول های بنیادی انسان به سلول های اسپرم شروع شد. بعد از سه سال (از سال 2006 تا 2009) در آزمایشگاه و محیط مصنوعی قادر به تولید سلول های اسپرم انسانی شدیم. این اسپرم ها شامل سر، دم و هسته طبیعی بوده و قابلیت تحرک طبیعی اسپرم را نیز داشتند.
مرحله بعدی آزمون قابلیت باروری این اسپرم ها است که البته در این زمینه مباحثات اخلاقی وجود دارد که باید با ملاحظاتی پیش برود.
آقای دکتر سوالی در اینجا مطرح می شود که هدف از تولید این اسپرم ها در آزمایشگاه چیست؟
یکی از اهداف این است که بتوانیم مراحل مختلف پیدایش سلول های جنسی در مردان را در آزمایشگاه ایجاد کرده و آنرا شبیه سازی و پی گیری کنیم و ببینیم در هر مرحله ای چه ژن هایی فعال می شوند.
دومین هدف این است که مشخص کنیم پیدایش سلول های جنسی از چه نقطه ای آغاز می شود و بررسی شود که سلول های بنیادی جنینی، جنسی هستند یا غیر جنسی. در این تحقیقات مشخص شده که سلول های بنیادی جنسی شبیه سلول های جنسی هستند تا غیر جنسی.
در نتیجه به نظر می رسد از همان ابتدا این سلول های جنسی هستند که به سمت اسپرم یا تخمک شدن تکامل پیدا می کنند. تلقیح این دو نوع سلول موجب ایجاد جنین می شود.
بدین ترتیب در آینده می توان یک سیستم آزمایشگاهی را برای تولید سلول های جنسی و اسپرم طراحی کرده و برای اهداف تحقیقاتی و درمانی در اختیار داشته باشیم.
در انسان بدلیل اینکه تولید و تکامل سلول های جنسی قبل از تولد شروع می شوند و 14 تا 15 سال طول می کشد تا بالغ شوند، این روند به آسانی قابل بررسی نیست. لذا برای رسیدن به این مهم می توان طی مدت کوتاهی در آزمایشگاه روند این سلول ها را بررسی و تحقیق کرد که این امر در داخل بدن امکان پذیر نیست.
با این دستاورد می توان جهش ها و تغییرات مهم را در داخل اسپرم و در فضای آزمایشگاهی بررسی کرد. مثلا اگر ژنی در باروری موثر باشد، با بررسی این ژن در سلول های بنیادی اولیه و در ادامه در فرآیند تولید اسپرم به چگونگی کارکرد این ژن می توان پی برد. به این ترتیب می توان اثر ژن های مختلف را در اسپرم سازی با این روش تعیین کرد.
یکی از کاربردهای دیگر بررسی اثر محیط بر این فرآیند می باشد. همانطور که می دانید در دهه های اخیر تولید اسپرم در مردان کاهش یافته و ناباروری ها در مردان بخصوص در کشورهای صنعتی و در حال توسعه رو به افزایش است. این مسئله بیشتر به دلیل مسایل محیطی مثل تغذیه می باشد و مطالعه این موضوع در انسان و بر روی فرد بسیار مشکل است.
وقتی شما این سیستم را در آزمایشگاه داشته باشید می توانید با تغییر محیط و به کار بردن مواد مختلف به نکات ارزشمندی در تولید و حساسیت اسپرم سازی پی ببرید و بفهمید هر مرحله ای چه تاثیر در اسپرم سازی دارد و اثرات این مواد از نظر مولکولی چگونه و به چه صورت خواهد بود.
از لحاظ سازوکاری، به عنوان مثال اگر فردی که دچار سرطان غیر جنسی باشد شیمی درمانی یا پرتو درمانی شود، سلول های سرطانی از بین می روند (تا حدودی) اما دچار ناباروری خواهد شد و این مشکل برگشت پذیر نمی باشد.
یکی از پروژه های در حال انجام، بررسی اثرات مواد مختلف شیمی درمانی بر روی اسپرم سازی و جلوگیری از آسیب به اسپرم و بررسی امکان پیش گیری از اختلال در اسپرم سازی بر اثر این مواد است.
همانطور که می دانید اغلب سرطان ها سوماتیکی هستند (در سلول های غیر جنسی رخ می دهند) و به نسل بعد انتقال پیدا نمی کنند. سلول های جنسی بدلیل وظیفه خاص خود که همانا انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر است نمی توانند همانند سلول های غیر جنسی انعطاف پذیر باشند، مثلاً اگر جهش داشته باشند به نسل بعد منتقل و یا در مرحله تکامل دچار مرگ می شوند و از بین می روند. به همین دلیل تعداد زیادی سلول جنسی در روز از بین می روند و احتمال داده می شوند که این سلول ها اطلاعات مطلوب را برای انتقال به نسل بعد ندارد که از بین می روند.
خوب اگر این سیستم را در آزمایشگاه داشته باشیم، می توان فهمید این سلول های جنسی چه سازوکاری دارند که می توانند DNA را تعمیر و اصلاح کنند که به نسل بعد اطلاعات نا مطلوب منتقل نشود. اگر این سازوکار را پیدا کنیم می توان آنرا برای موارد دیگر بویژه معالجه سرطان به کار ببریم و این نظارت دقیق را از سلول های جنسی به سلول های غیر جنسی منتقل نمود. حتی شاید بتوان دستگاهی ساخت که تشخیص دهد هر سلول اطلاعات صحیح را دارا است یا دچار جهش های خطرناک یا غیر مفید و مضر می باشد.
یعنی با بررسی این سازوکارها در سلول های جنسی می توان مبانی معالجه بیماری هایی مثل سرطان را پیدا کرد؟
با یافتن این سازوکار ها می توان دستگاه هایی را ساخت که با قرار دادن سلول در آن ها می توان فهمید که آن سلول دارای جهش هست یا خیر.
اگر بخواهیم انتقال صفات را در 50 نسل در انسان مورد بررسی قرار دهید این موضوع غیر ممکن است حتی برای 20 نسل. 3 تا 4 نسل هم غیر ممکن است چون حداقل حدود 70 تا 80 سال طول می کشد.
حال اگر این سیستم آزمایشگاهی را داشته باشیم که سلول از ابتدا تا اسپرم شدن (که 3 ماه طول می کشد)، باروری یک تخمک و سپس تخم، حالت بلاستوسیست را ایجاد کند و سلول های بنیادی جنین را به دست آوریم و سپس دوباره از آن اسپرم درست کنیم، تقریبا حدود 4 ماه طول می کشد. می توان این مراحل را تکرار کرده و به این روش یک ژن خاصی را دنبال کنید و نحوه انتقال آنر ا ردیابی کنید و بدین ترتیب می توان 5 نسل را در 20 ماه بررسی کرد.
می توان به اصول انتقال اطلاعات در طی نسل ها و نحوه انتقال بیماری ها از یک نسل به نسل بعد پی برد و بر اساس آن به استراژی هایی دست پیدا کرد که به جلوگیری انتقال بیماری های طی نسل های متمادی برسد. این بخش از اهدافی است که مطالعات اخیر در پی رسیدن به آن است و در فاز ابتدایی خود به سر می برد.
با این روش می توان اثر عوامل محیطی را بررسی کرد؟
بله با ایجاد عوامل محیطی مختلف می توانید بیماری های مختلف را مطالعه کنید. به عنوان مثال در بیماری ها ژنتیکی، در داخل بدن انسان نمی توان تغییرات مختلف را اعمال کرد. به همین دلیل برای بیماری های ژنتیکی از دوقلوها استفاده می شود. برای اجتماعات نمی توان این کار را کرد. با وجود داشتن سلول های بنیادی برای یک اجتماع می توان بررسی های ژنتیکی را بر روی سلول های بنیادی جنینی انجام داد.
از طرف دیگر در جوامع مختلف، با داشتن سلول های بنیادی از نژادهای مختلف، می توان جهش ها را بررسی کرد به اطلاعات دقیقی در رابطه با مسایل مولکولی حاکم بر تفاوت های جوامع دست پیدا کرد.
آیا تغییر ژن ها و دست ورزی فرآیند های ژنتیکی در این پروژه صورت گرفته است یا اینکه در فاز بررسی و مطالعه فرآیندها برای رسیدن به مبانی هستید؟
در این پروژه عمدتاً از سلول های سوماتیکی به سلول های بنیادی و اسپرم رسیده ایم. از سلول های مغز استخوان نیز استفاده کردیم اما به اسپرم کامل نتوانستیم دست پیدا کنیم. در حال حاضر نیز مشغول بررسی این هستیم که چرا این سلول ها نتوانستند به اسپرم تبدیل شوند و چه عوامل در این مسیر دخالت داشتند.
در حال حاضر در حال بررسی این موضوع هستیم که چه ژن هایی در طول این مسیر بیان شده و موجب تبدیل سلول های بنیادی به اسپرم بالغ و کامل می شوند. با پیدا کردن جواب این سوال می توان علت اینکه بسیاری از سلول های بنیادی از منابع مختلف، اسپرم بالغ تولید نمی کنند مشخص شود. اخیرا هم پروژه ای را شروع کردیم که سلول های پوست را تبدیل به اسپرم تبدیل کنیم که در مراحل اولیه آن موفق بوده ایم.
چرا سلول های پوست؟
بدلیل مزایای که دارد، از جمله در دسترس بودن و انتخاب مطمئن تر. این روش همچنین ارزانتر است. یک پروژه برعکس هم داریم که در آن امکان تبدیل سلول های جنسی به سلول های سوماتیکی بررسی می شود. مقاله ای هم در همین مورد در سال 2006 به چاپ رسیده است و دیده شده که اگر سلول های جنسی در محیط های متفاوتی قرار گیرند، قادر هستند به تمامی سلول های بدن تبدیل شوند. در این راستا حتی توانسته ایم سلول های قلبی که در آزمایشگاه دارای تپش بوده و سلول های عصبی تولید نماییم.
این سلول های قلبی که در آزمایشگاه تولید می شوند با سلول هایی خود فرد دارای تفاوت هایی می باشد. گرچه ماده ژنتیکی یکی می باشد، سلول ها با سلول های دیگر بدن فرق داشته و حالت جوانی و کیفیت بالای خود را حفظ می کنند. وقتی که سلول عصبی از سلول های جنسی تولید شود، آن سلول عصبی جوان تر از سلول های عصبی آن فرد است و به این وسیله می توان سلول های بدن را دوباره جوان کنید.
فرض کنید یک نقطه بدن آسیب دیده یا دارای بافت سرطانی است به خاطر اینکه سلول های سوماتیک جهش یافته اند. اگر این سلول ها را ترمیم نموده که دیگر دارای جهش نباشند، بیماری معالجه می شود.
آقای دکتر با این مطالبی که ذکر کردید، پس چون از خود فرد سلول گرفته می شود، مشکلات اخلاقی وجود نخواهد داشت؟
بله با این کار مشکلات اخلاقی برطرف می شود و حتی برای هر فرد یک سلول درمانی مخصوص آن فرد را اجرا می کنید. در انسان این کار را شروع کرده ایم و به این نتیجه رسیدیم که سلول های جنسی در جنس مرد قادر است به بسیاری از سلول های دیگر بدن تبدیل شود. آزمایش های ما بر روی این مسئله متمرکز است که از تعداد کمی سلول، تعداد زیادی سلول ایجاد کنیم بدون این که ماهیت آنها تغییر پیدا کند. در حال حاضر می توانیم از تعداد کمی سلول میلیون ها سلول داشته باشیم که این موضوع دو جنبه دارد:
1- اینکه برای افرادی که سلول های بنیادی دارند ولی نازا هستند، در محیط آزمایشگاه اسپرم تولید کنیم و ناباروری آنها را درمان کنیم.
2- برای هر فردی سلول های بنیادی که می تواند به سلول دیگر تبدیل شود، تولید کرده و به جای سلول های بندناف برای مواقع مورد نیاز منجمد کرد. این دو پروژه همدیگر را تکمیل می کنند.
اما سوال اصلی در این پروژه این است که اصلا مرز بین سلول های جنسی و غیر جنسی چیست؟ آیا مرزی بین این دو هست و چه موقع می توانند این سلول ها به یکدیگر تبدیل شوند؟ به طور مثال فرآیند پیر شدن در سلول های جنسی و غیر جنسی بسیار متفاوت است و یک مرد 60 ساله قادر است با سلول های جنسی خود یک فرد جدید را تولید کند. این سلول های جنسی اطلاعات کامل و بدون نقصی دارند در حالی که ممکن است سلول های سوماتیکی دارای مشکلاتی باشند.
با توجه به گفته های شما، آیا می توان در آینده راهی برای جوانی و جوان شدن که یکی از آرزوهای دیرینه بشر است پیدا کرد؟
در حال حاضر ما مرحله اول پروژه را به پایان رسانده ایم و این تازه آغاز کار است. ما در کارها همیشه دنبال ایده های جدید هستیم. باید همواره دنبال جواب سوال های اصلی زیست شناسی و پزشکی باشیم.
ما قادر هستیم در مردان از سلول های جنسی در سنین مختلف سلول های زیادی را تولید کنیم. مرحله بعدی این است که از این سلول ها بافت درست کنیم و در آن فرد جایگزین کنیم؛ مثلا بافت پوست تولید کنیم و آن را پیوند بزنیم و پوست فرد را جوان کنیم.
اما مسئله اساسی که در اولویت است درمان سرطان می باشد که از پروژه های مهم ماست. در برخی سرطان های مرتبط با جنس خاص مثل سرطان سینه، ژن هایی فعال می شوند که در اسپرم سازی دخیل هستند و این پیش می آید که چرا سلول های سرطانی ژن هایی دارند که مخصوص مراحل اولیه اسپرم سازی است. در حال حاضر ما بر روی دو ژن در حال مطالعه هستیم.
یعنی این ژن ها دارای فعالیت مختلف در جنس های مذکر و مونث می باشند؟ در یک جنس باعث تولید اسپرم و در جنس دیگر باعث ایجاد سرطان می شوند؟
با این نتایج به نظر می آید شروع سرطان و شروع اسپرم سازی با هم مشابه هستند. یک نظریه وجود دارد که بر اساس آن سلول سرطانی در مراحل اولیه به سلول های جنسی تبدیل می شوند و یا این که یک سلولی است که در دروان جنین مانده است.
می دانید سلول های جنسی در دوران جنین در اطراف کمر ساخته می شوند. ممکن است سلول های جنسی طی این مهاجرتی که دارند مبنای سرطان را در بافت های مختلف ایجاد کنند. مبنای سلولی سرطان یکی از بحث های جالب در این زمینه است.
مبنای ژنتیکی سرطان تا حدودی مشخص شده است و تغییراتی در برخی ژن ها باعث ایجاد سرطان تخمدان و سرطان سینه میگردد در حالی که اگر این تغییرات در بافت های دیگر صورت بگیرد ایجاد سرطان نمی کند.
پس سلول باید موقعیت خاصی در محیط داشته باشد که جهش در آن سرطان خاصی را ایجاد کند و شاید آن سلول اولیه سرطانی سلولی جنسی یا سلولی بنیادی باشد. ما دیدیم که سلول های بنیادی سرطان با سلول های بنیادی جنسی یکی هستند و شاید مبنای یکسان و یا سازوکار شبیه به هم داشته باشند.
اگر ما یک سازوکار تولید سلول جنسی داشته باشیم، شاید بتوانیم بعضی از سوالات خود را در زمینه سازوکار سرطان پاسخ داده باشیم که اخیرا مقاله ای را در این زمینه به چاپ رسانده ایم.
اگر سلول های سرطان زا را با جراحی برداریم، ممکن است چند سلول بنیادی باقی مانده و دوباره تبدیل به بافت سرطانی شوند. ما داریم روش هایی را پیدا می کنیم که بتوانیم آن سلول های بنیادی سرطانی را شناسایی کنیم و ژن ها را طوری غیر فعال کنیم که سرطان دیگر رشد نکند.
ژن های سرطانی-جنسی که حدود 48 عدد هستند هم در سلول های سرطانی و سلول های جنسی وجود دارند و این موضوع باعث شده مطالعه را در هر دو ادامه بدهیم و اگر سازوکار سرطان را بفهمیم، سازوکار سلول های جنسی را متوجه می شویم و بالعکس تا در آینده برای معالجه بر اساس این یافته ها اقدام شود.
آقای دکتر در زمان حضورتان در ایران چه فعالیت های علمی داشته اید؟
ما پروژه هایی مشترکی را با تمام مراکزی که در زمینه سلول های بنیادی فعال هستند، دنبال می کنیم. با پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، انستیتو پاستور ایران و رویان در تهران و اصفهان همکاری هایی دارم و واقعا جای خوشحالی دارد که اولین کلونینگ را در ایران انجام داده اند. تحقیقات در بسیاری از دانشگاه ها در حال توسعه است و با دانشجویان در ارتباط هستیم.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمائید؟
من وقتی ایران می آیم واقعاً از بودن در جمع دانشجویی لذت می برم چون می بینم دانشجویان ایران با چه شوقی پروژه ها را انجام می دهند و ایده های بسیار خوبی هم دارند. به طور قطعی می توانم بگویم که فعالیت این دانشجویان خیلی بیشتر از دانشجویانی است که در اروپا امکانات بیشتر دارند و انگیزه ای که یک دانشجوی ایرانی با این امکانات محدود دارد قابل مقایسه با دانشجویان اروپایی نیست. دانشجویان ایرانی خیلی با شور و شوق دنبال پروژه ها هستند و حتی بسیاری از آنها با پول شخصی خودشان تحقیق می کنند. این مسئله در اروپا دیده نمی شود که دانشجویی برای پروژه خودش حتی یک یورو از پول شخصی خرج کند. این نشان می دهد که این انگیزه خیلی زیاد است و به نظر می رسد که اگر سایر مواردی که در پیشرفت تکنولوژی موثر هستند مثل تجهزات، مواد و ... به سطح این نیروی انسانی ارزشمندی برسد، می توانیم بازدهی خوبی داشته باشیم. سرمایه گذاری روی این استعدادها یعنی این غنچه ها را به گل تبدیل کنیم. هر وقت که به ایران می آیم از این شور و شوق برای پروژه های خودم در چند ماه آینده نیرو می گیرم.
این علم در کشور به خوبی رشد نمی کند و پیشنهاد من این است که بر روی این علم سرمایه گذاری خوبی انجام شود، چون مطمئناً به دلیل ماهیت آن، طی 10 سال آینده علم استراتژیک دنیا علم سلول های بنیادی است و واقعا پزشکی را متحول خواهد کرد. برای عزیزانی که در دوره های علمی در حال فعالیت در ایران هستند آرزوی موفقیت می کنم و در بخش تخصصی خودم هر کاری که بتوانیم انجام خواهم داد.
|
|