سرمقاله شماره ۱۳ بولتن ایمنی زیستی <DIV class=posts> </DIV><DIV class=posts>با وجود آنکه کاربرد زیست فناوری نوین برای توسعه اقتصادی کشور از اهمیت زیادی برخوردار است، اما در استفاده از آن باید معیارهای لازم برای ایمنی محیط زیست و سلامت بشر نیز رعایت شود. تأثیر و کارآیی چنین معیارهایی به عواملی چون ظرفیت و توانایی کشور برای ایجاد قوانین (در زمینه منابع انسانی و زیر ساختارها)، انجام ارزیابی و مدیریت خطرات احتمالی، ثبت و تبادل مناسب اطلاعات بستگی دارد. ارزیابی و مدیریت خطرات احتمالی بایستی مورد به مورد انجام شود فعالیتهای مربوط به ثبت اطلاعات که توسط دولتها انجام می شود باید به مراحلی که برای اتخاذ تصمیم طی شده است اشاره نماید. برای پرهیز از مشکلات زیست محیطی و تضمین سلامت انسان و برای اطمینان از استفادة عاقلانه و صحیح از موجودات اصلاح شدة ژنتیکی و محصولات آنها، درک وسیعی از مهندسی ژنتیک و ایمنی زیستی مورد نیاز است. لذا افرادی که مسئولیت سیاستگذاری و تدوین قوانین ایمنی زیستی را بر عهده دارند، می بایست افرادی کاملاً مطلع و آشنا با موضوع باشند به نحوی که ضمن داشتن دانش و تخصص در زمینه ایمنی زیستی و مهندسی ژنتیک، تجربه و مهارت لازم را از راه شرکت در جلسات و دورههای آموزشی کسب نموده باشند. در واقع بحث ایمنی زیستی بر خلاف آنکه ظاهرا" ساده به نظر میرسد، در باطن مسئله پیچیده ای است که نیاز به درک عمیق و صحیح مطلب دارد. چنان که تجربه نشان داده است عدم آشنایی و درک مناسب موضوع نه موجب حرکت در راستای صحیح و گاه حرکت در جهت مخالف می شود. لذا گذشته از تأمین امکانات و وسایل که معمولاً سریع تر نیز صورت میگیرد ظرفیت سازی بخصوص در زمینه منابع انسانی از الزامات اساسی است. باید توجه داشت که این افراد هستند که مسئول تدوین قوانین و ایجاد ساختارهای اجرایی ایمنی زیستی میباشند و چنانچه این افراد از میان اشخاص مطلع، با تجربه و آشنا با موضوع انتخاب نشوند، به طور حتم زیرساختارهای مناسبی برای ایمنی زیستی ایجاد نخواهد شد. در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما، معمولاً تخصص و دانش کافی در زمینة ایمنی زیستی وجود ندارد. در این کشورها اعضای کمیته های ایمنی زیستی غالباً همان متخصصین بیوتکنولوژی هستند که خودشان هم کارهای مربوط به ارزیابی مخاطرات و هم سیاستگذاری را انجام میدهند. در این شرایط سیاستها و اجرای آن میتواند دستخوش تغییراتی گردد که در دراز مدت به نفع سیستمهای ایمنی زیستی نیست. شاید در این زمینه بتوان به موارد زیر اشاره کرد: 1)وقتی قانونگذاران ایمنی زیستی، خود ارزیابی خطرات را نیز انجام دهند به طور حتم احتمال اعمال علایق و سلایق نیز به وجود می آید؛ 2)وقتی عضویت در کمیته های ملی ایمنی زیستی که وظیفه سیاستگذاری کلان را بر عهده دارند، در کنار بسیاری از مسئولیتهای دیگر به صورت یک کار جانبی انجام شود، به طور حتم وقت کافی برای مطالعه و پیگیری مسائل به وجود نخواهد آمد؛ 3)عضویت افراد در کمیته های ایمنی زیستی معمولاً مستمر و مدام نمی باشد. نتیجه این کار عدم تداوم توانمندسازی به دست آمده از تجارب است. به نظر می رسد لزوم آموزش و بکارگیری کارشناسان ایمنی زیستی در وزارتخانه ها و سازمانهای مرتبط با ایمنی زیستی که فقط به این کار مشغول باشند و در صورت تغییر مدیران و رؤسا همچنان در پست خود باقی بمانند از موارد ضروری و مهم توانمندسازی ایمنی زیستی در کشور است. </DIV>
|